مسیر آفرود : دشت لار ، بلده ، کجور ، کلاردشت ، حصارچال ، علم کوه ، پراچان ، طالقان ، آزادبر ، گچسر ، دیزین و تهران
هیچ حدسی نداشتیم که میشه از علم کوه به پراچان طالقان رفت یا خیر فقط میدونستیم مسیر کوهنوردی خیلی مشکلی وجود داره.
یک آفرود فوق العاده سنگین و سخت و بسیار زیبا رفتیم ، حدس میزنم جزو اولین موتورسوارهایی باشیم که این مسیر رو رفتیم .
پنجشنبه از دشت لار رفتیم بلده ، کجور ، دریاچه ولشت و کلاردشت ، شب خوابیدیم و صبح زود به سمت حصارچال حرکت کردیم .
به اول مسیر کوهنوردی که رسیدیم سختی مسیر شروع شد . یک مسیر خیلی مشکل برای موتورسواری هست که لازمه اش تمرین زیاد است . پیچهای تند روی شیب ، مسیرهای شنی ، مالرو خیلی باریک کنار کوه و خطر سقوط .
خوشبختانه بخوبی این قسمت را طی کرده و کمتر از دو ساعت به حصارچال رسیدیم .
کمی از قله علم کوه را تا ارتفاع ۴۵۰۰ متر بالا رفتیم ، سپس برگشتیم و پایین دامنه اطراق کردیم .
فقط کیسه خواب با چادر اضطراری همراه داشتیم . چندین گروه کوهنورد هم بودند که با تعجب میپرسیدن از کدام راه اینجا اومدین . باورشون نمیشد از مسیر کوهنوردی اومدیم .
داشتیم چادر اضطراری رو برپا میکردیم ، یک گروه کوهنورد ، چادر اضافی بدون تیرک اورده بودند و دادند به ما . شب واقعا دعاش کردیم . خیلی خیلی سرد بود . با لباس و شولدر رفتیم تو کیسه خواب و چادر .
فکر خوبیه با موتور ، چادر بدون تیرک که حجم کمی داره حمل کنیم . با طناب میشد برپاش کرد .
چندین کوهنورد فرانسوی و آلمانی هم اومده بودند . اطلاعات کاملی از موتورها داشتند و تا پاسی از شب دور هم لذت سفر چند برابر شد .
صبح ساعت ۷ از مالرو شنی که خاک نرمی داشت به سمت دریاچه حصارچال حرکت کردیم .
مجبور شدیم باد چرخها رو کامل کم کنیم ، پس از رسیدن به دریاچه ، کوه مقابلش رو باید میرفتیم بالا که پیچهای تند و تکنیکی داشت . تا نزدیک قله ارتفاع ۴۲۰۰ رسیدیم که دیگه خاک واقعا نرم بود شیب هم تند , اجبارا بیست متری با طناب موتورها رو کشیدیم بالا و از قله به سمت پراچان سرازیر شدیم .
خوشحال بودیم که دیگه سرازیری است و راحت میریم . توی ذهن خودمون گفتیم دیگه عصر تهرانیم .
ولی شیب فوق العاده تند و طولانی پله پله پر از بوته و سنگهای ریز ، خیلی از مسیر مالرو از بین رفته بود ، از مسیر خارج میشدیم و چند صد متر با موتور سر میخوردیم پایین .
خیلی فشار به دست و کمر میومد ، بالاخره به پایین کوه رسیدیم . رودخانه ایی بود که مسیرش ریزش کرده بود .
مقدار زیادی جلوتر رفتیم ، دورش زدیم تا به یک دشت باز و مسیر مالرو خوب رسیدیم .
یک گروه کوهنورد که استراحت میکردند دیدیم ، ساعت ۳ شده بود ، ناهار خوردیم ، به آقا مجتبی گفتم دیگه راه ساده است ، معلومه راحت شدیم 😂 یک چرت هم بخوابیم که گفت بدتر خسته میشیم بریم .
ادامه دادیم رسیدیم به یک رشته کوه که تازه فهمیدیم این تازه اول مسیره ، تا الان همش دست گرمی بود !!!!!!!!
دقیقا مشابه مسیر خرسنگ و دشت هویج ، قله پرسون ، اما چند برابر مشکلش کنید و طولانی . براحتی پنج برابر مسیر قله پرسون بود ، اما تنها شانسمون این بود که سرازیری اما پیچهاش فوق العاده تند و سنگی ، مجبور بودیم به سختی دور بزنیم یا پیاده بشیم ، بخصوص اکثرش پله پله سنگهای بزرگ داشت .
دیگه ساعت ۶:۳۰ عصر بود . رشته کوهها رو تمام کردیم و رسیدیم به جاده خاکی که یک رودخونه از کنارش رد میشد ، ادامه دادیم دیدیم راه تمام شد فقط رودخونه موند !!
ده کیلومتری برگشتیم به کوهنوردها رسیدیم گفتند همینه برید راه داره ، ادامه دادیم چند بار از رودخونه گذاشتیم تا بالاخره سر از پراچان دراوردیم ، ساعت ۸ شب شده بود ، چون باد رو کم کرده بودم مجبور شدم تیوپ عوض کنم اما خیلی دیر بود نمیشد بندازم سمت آزادبر و گچسر و دیزین ، اجبارا رفتیم طالقان و از جاده قدیم برگشتیم تهران و ۱۱ شب خونه بودیم .
سفر واقعا فوق العاده بود از دشت لار وارد شدیم از طالقان خارج شدیم .
کل مسیر با موتور بود ، بیشترش آفرود سنگین که واقعا راکب رو به چالش میکشید ، واقعا باید آقا مجتبی رو توی این سفر تشویق کرد که کل مسیر فقط لبخند رو لبهاش بود و ماشالله به استقامتش .
سه روز آفرود پشت سر هم ، مسیر سنگین و عالی بود ، جای بقیه دوستان خالی.
گزارش از : مهندس علیرضا حکمت پناه